بمون با من...
ب ه آرزوی دیدنت تا خودآسمون میرم ابرارو آتیش میزنم چشمای ماه و میگیرم رو شونههای عطر تو خورشید و پر پر میکنم میون پرسههای شب عشق تو باور میکنم هنوز تو اینهٔ چشات شرم گلهای مریمه با تو حریم لحظه هام غرق نسیم و شبنمه نگاه ناز تو مثل یه معبد مقدسه تو که نباشی عشق من دنیا به آخر میرسه دستتو میگیرم بمون، من بی تو میمیرم بمون تاب دیدن اشک هایت را ندارم از غصه ات پر پر میشوم می سوزم خاکستر میشوم گویی میان امواج اقیانوس غرق ...